این متن خیلی قشنگه… در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم دو ردپا بود و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک ردپا بود به خدا گفتم در سختی ها کنارم نبودی؟ گفت آن ردپایی که میبینی من هستم؛ تو… بیشتر »
آرشیو برای: "دی 1396, 27"
? مرد فقیری از خدا سوال کرد : چرا من اینقدر فقیر هستم …؟ خدا پاسخ داد : چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی … مرد گفت : من چیزی ندارم که ببخشم ؟ خدا پاسخ داد : دارایی هایت کم نیست…! یک صورت ، که میتوانی لبخند برآن داشته باشی ! یک دهان ، که… بیشتر »
تفاوت انسانی که عقل خود را به کار میگیرد با دیگران در چیست؟ سروشه… بیشتر »