روزهای آخر بیش تر کتاب « ارشاد » شیخ مفید را می خواند . به صفحات مقتل که می رسد، های های گریه می کرد. هرچه گفتند «تو هم بیا بریم دیدن امام» گفت « نه، بیام برم به امام بگم جنگ چی ؟ چی کار کردیم ؟ شما برید، من خودم تنها می رم شناسایی » گلوله ی توپ که خورد زمین ، حسن دستی به صورتش کشید . دو ساعتی که زنده بود، دائم ذکر می گفت. فکر نمی کردم که دیگه این صدا را نشنوم. شهید حسن باقری. (رجبی)
موضوع: "نکته روز"
روضه بپاست، دور حرم شيعه مي کشند
کرببلاست، دور حرم شيعه مي کشند
فرياد الغياثِ عمه ي سادات شد بلند
مهدي کجاست، دور حرم شيعه مي کشند
آقا بيا و فتنه ي دجال را ببين
در سوريه، قضيه ي گودال را ببين
آل يزيد رحم به شيعه نمي کنند
آيين قتل صبر و لگد مال را ببين
… اما حسين و کرببلا چيز ديگريست
در قتلگاه، شمر به دنبال پيکريست
آقا، دو خط روضه؛ “خدا صبرتان دهد”
پايي به روي سينه و در دست خنجريست
خنجر به سمت حنجر مولا بلند شد
زينب – به روي پاي خودش – تا بلند شد
ضربه، يکي… دو تا… و سه تا… تا دوازده
سر را بريد و ناله ي زهرا بلند شد سلامتی مدافعان حرم صلوات (رجبی)
?يه خانوم با سياست بايد بلد باشه بحث رو توى اوج تموم كنه. اگر قرار باشه انقدر بحث رو كش بديد كه تكرارى بشه و به عبارتى توى سرازيرى بيافته؛ نه تنها حرفتون تاثير گذاريش رو از دست ميده بلكه؛ خسته كننده هم به نظر مياد!
?وقتى هنوز حق باهاتونه و دلايل تون رو گفتين؛ قبل از اينكه بحث به دعوا يا مشاجره تبديل بشه بحث رو تموم كنين. يا محل رو ترك كنين يا موضوع صحبت رو عرض كنين.
سروشه…
?جمعه?15 اردیبهشت ماه
انشالله روز تعطیلی
را درکنارخانواده و دوستانتان
باآرامش و شادی
سپری کنید
خوشبختی همین باهم
بودن هاست
سروشه…
??پنجشنبه است
??ثانیه هایمان سخت
??بوی دلتنگی می دهد
??وعده ای آن طرف
??چشم به راه هدیه ای
??تاآرام بگیرند،
??بافاتحه وصلواتی
??هوایشان را داشته باشیم
????
سروشه…