چهل حدیث گهربار منتخب
null
1 - قالَ الاْمامُ عَلیّ بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ:
ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْکْبَرِ:
مَنْ أَعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَدا وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أَنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْبٍ حَتّی یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ. [59].
ترجمه:
فرمود: سه حالت و خصلت در هر یک از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهی می باشد و از سختی ها و شداید صحرای محشر در امان است.
اوّل آن که در کار گشائی و کمک به نیازمندان و درخواست کنندگان دریغ ننماید.
دوّم آن که قبل از هر نوع حرکتی بیندیشد که کاری را که می خواهد انجام دهد یا هر سخنی را که می خواهد بگوید آیا رضایت و خشنودی خداوند در آن است یا مورد غضب و سخط او می باشد.
سوّم قبل از عیب جوئی و باز گوئی عیب دیگران، سعی کند عیب های خود را برطرف نماید.
2- قال علیه السلام:
ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغتِیابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ، وَ طُولُ الْبُکاءِ عَلی خَطیئَتِهِ. [60].
ترجمه:
فرمود: سه چیز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشت زبان از بدگوئی وغیبت مردم، خود را مشغول به کارهائی کردن که برای آخرت و دنیایش مفید باشد.
و همیشه بر خطاها و اشتباهات خود گریان و ناراحت باشد.
3- قال علیه السلام: أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقاءٌ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلی نَفْسِهِ لِلنّاس، وَصِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْسْتحْیاء مِنْ کُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حَسْنِ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ. [61].
ترجمه:
فرمود: هر کس دارای چهار خصلت باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ملاقات می کند که از او راضی و خشنود است:
1- خصلت خود نگهداری و تقوای الهی به طوری که بتواند بدون توقّع و چشم داشتی، نسبت به مردم خدمت نماید.
2- راست گوئی و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگی.
3- حیا و پاکدامنی نسبت به تمام زشتی های شرعی و عرفی.
4- خوش اخلاقی و خوش برخوردی با اهل و عیال خود.
4- قال علیه السلام: یَا ابْنَ آدَم، إنَّکَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارا. [62].
ترجمه:
فرمود: ای فرزند آدم، تا آن زمانی که در درون خود واعظ و نصیحت کننده ای دلسوز داشته باشی، و در تمام امور بررسی و محاسبه کارهایت را اهمیّت دهی، و در تمام حالات - از عذاب الهی - ترس و خوف داشته باشی؛ در خیر و سعادت خواهی بود.
5- قال علیه السلام: وَأمّا حَقُّ بَطْنِکَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَلیلٍ مِنَ الْحَرامِ وَ لا لِکَثیرٍ، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلالِ. [63].
ترجمه:
فرمود: حقّی که شکم بر تو دارد این است که آن را ظرف چیزهای حرام - چه کم و چه زیاد - قرار ندهی و بلکه در چیزهای حلال هم صرفه جوئی کنی و به مقدار نیاز استفاده نمائی.
6- قال علیه السلام: مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّةِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ التَّوْبَةِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ. [64].
ترجمه:
فرمود: کسی که مشتاق بهشت باشد در انجام کارهای نیک، سرعت می نماید و شهوات را زیر پا می گذارد و هرکس از آتش قیامت هراسناک باشد به درگاه خداوند توبه می کند و از گناهان دوری می نماید.
7- قال علیه السلام: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلیَ النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاءِ، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر. [65].
ترجمه:
فرمود: دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود.
و نیز موجب از بین رفتن حیاء و ناچیز شدن شخصیت خواهد گشت به طوری که همیشه احساس نیاز و تنگ دستی نماید.
و هر چه کمتر به مردم رو بیندازد و کمتر درخواست کمک نماید بیشتر احساس خودکفائی و بی نیازی خواهد داشت.
8- قال علیه السلام: اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ. [66].
ترجمه:
فرمود: سعادت و خوشبختی انسان در حفظ و کنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه کار زشت و خلاف است.
9- قال علیه السلام: سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاْتْقیاءِ. [67].
ترجمه:
فرمود: در این دنیا سرور مرد، سخاوتمندان هستند؛ ولی در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزکاران خواهند بود.
10- قال علیه السلام: مَنْ زَوَّجَ لِلهِ، وَ وَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَکِ یَوْمَ الْقِیامَةِ. [68].
ترجمه:
فرمود: هر کس برای رضا و خشنودی خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند می گرداند.
11- قال علیه السلام: إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ. [69].
ترجمه:
فرمود: با فضیلت ترین و مهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شکم و عورت است - از چیزهای حرام و شبهه ناک -.
12- قال علیه السلام: مَنْ زارَ أخاهُ فی اللّهِ طَلَبا لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَکٍ، وَ هَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ ألاطِبْتَ وَ طابَتْ لَکَ الْجَنَّةُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ. [70].
ترجمه:
فرمود: هرکس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن که به وعده های الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند کرد، همچنین مورد خطاب قرار می گیرد که از آلودگی ها پاک شدی و بهشت گوارایت باد.
پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه کند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.
13- قال علیه السلام: إنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَس ارِکَ فَاعْتَذَرَ إلَیْکَ فَاقْبَلْ مِنْهُ. [71].
ترجمه:
فرمود: چنانچه شخصی تو را بدگویی کند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.
14- قال علیه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، کَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ. [72].
ترجمه:
فرمود: تعجّب دارم از کسی که نسبت به تشخیص خوب و بد خوراکش اهتمام می ورزد که مبادا ضرری به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و دیگر کارهایش اهمیّت نمی دهد، و نسبت به مفاسد دنیائی، آخرتی روحی، فکری، اخلاقی و … بی تفاوت است.
15 - قال علیه السلام: مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِنا مِنْ جُوعٍ أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَ مَنْ سَقی مُؤْمِنا مِنْ ظَمَاءٍ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَ مَنْ کَسا مُؤْمِنا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ. [73].
ترجمه:
فرمود: هر کس مؤمن گرسنه ای را طعام دهد خداوند او را از میوه های بهشت اطعام می نماید، و هر که تشنه ای را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرابش می گرداند، و هرکس برهنه ای را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتی - که بهترین نوع و رنگ می باشد - خواهد پوشاند.
16 - قال علیه السلام: إنَّ دینَ اللّهِ لا یُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَ الاَّْراءِ الْباطِلَةِ، وَ الْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَ لا یُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، و مَنِ اهْتَدی بِنا هُدِیَ، وَ مَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَ الرَّأْیِ هَلَکَ. [74].
ترجمه:
فرمود: به وسیله عقل ناقص و نظریه های باطل، و مقایسات فاسد و بی اساس نمی توان احکام و مسائل دین را به دست آورد؛ بنابراین تنها وسیله رسیدن به احکام واقعی دین، تسلیم محض می باشد؛ پس هرکس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافی در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود.
و شخصی که با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاک می گردد.
17 - قال علیه السلام: الدُّنْیا سِنَةٌ، وَ الاَّْخِرَةُ یَقْظَةٌ، وَ نَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ. [75].
ترجمه:
فرمود: دنیا همچون نیمه خواب (چرت) است و آخرت بیداری می باشد و ما در این میان رهگذر، بین خواب و بیداری به سر می بریم.
18 - قال علیه السلام: مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ أنْ یَکُونَ مَتْجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَ یَکُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحینَ، وَ تَکُونَ لَهُ أوْلادٌ یَسْتَعینُ بِهِمْ. [76].
ترجمه:
فرمود: از سعادت مرد آن است که در شهر خود کسب و تجارت نماید و شریکان و مشتریانش افرادی صالح و نیکوکار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد که کمک حال او باشند.
19 - قال علیه السلام: آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، کُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَکَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها. [77].
ترجمه:
فرمود آیه های قرآن، هر کدام آن، خزینه علوم خداوند است، هر آیه و خزینه ای را که مشغول - خواندن می شوی - در آن دقّت نظر کن که چه در می یابی.
20 - قال علیه السلام: مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَکَّة لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری رَسُولَ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَ یَرَی مَنْزِلَهُ فی الْجَنَّةِ. [78].
ترجمه:
فرمود: هر که قرآن را در مکّه مکرّمه ختم کند نمی میرد مگر آن که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و نیز جایگاه خود را در بهشت رؤیت می نماید.
21 - قال علیه السلام: یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَ عَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِکَ یَجِبُ عَلَیْکُمْ تُشارِکُوهُمْ فی الاْجْرِ. [79].
ترجمه:
فرمود: شماهائی که به مکّه نرفته اید و در مراسم حجّ شرکت نکرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی که برمی گردند، با آن ها - دیدار و - مصافحه کنید تا در پاداش و ثواب حجّ آن ها شریک باشید.
22 - قال علیه السلام: الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ أعْلی دَرَجاتِ الْیَقینِ. [80].
ترجمه:
شادمانی و راضی بودن به سخت ترین مقدّرات الهی از عالی ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.
23 - قال علیه السلام: ما مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَةُ غَیْظٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ، أَوْ جُرْعَةُ مُصیبَةٍ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ. [81].
ترجمه:
فرمود: نزد خداوند متعال حالتی محبوب تر از یکی از این دو حالت نیست:
حالت غضب و غیظی که مؤمن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی که مؤمن آن را با شکیبائی و صبر بگذراند.
24 - قال علیه السلام: مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ. [82].
ترجمه:
فرمود: هرکس مردم را عیب جوئی کند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش کند، دیگران او را متهّم به غیر واقعیّات می کنند.
25 - قال علیه السلام: مُجالَسَةُ الصَّالِحیِنَ داعِیَةٌ إلی الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَةٌ فِی الْعَقْلِ. [83].
ترجمه:
فرمود: هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر می کشاند، معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش می باشد.
26 - قال علیه السلام: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزینٍ، وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُورٍ. [84].
ترجمه:
فرمود: همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (که در فکر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده شکرگذاری را دوست دارد.
27 - قال علیه السلام: إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: کَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟
فَیَقُولُونَ: بِخَیْرٍ إنْ تَرَکْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِکَ. [85].
ترجمه:
فرمود: هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد می شود و می گوید: چگونه اید؟ و در چه وضعیّتی هستید؟
جواب دهند: اگر تو ما را رها کنی خوب و آسوده هستیم، چون که ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار می گیریم.
28 - قال علیه السلام: ما تَعِبَ أوْلِیاءُ اللّهُ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِی الدُّنْیا لِلاَّْخِرَةِ. [86].
ترجمه:
فرمود: دوستان و اولیاء خدا در فعالیّت های دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمی اندازند و خود را خسته نمی کنند بلکه برای آخرت زحمت می کِشند.
29 - قال علیه السلام: لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ. [87].
ترجمه:
فرمود: چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را می دانستند هر آینه آن را تحصیل می کردند گرچه با ریخته شدن و یا فرو رفتن زیر آب ها در گرداب های خطرناک باشد.
30 - قال علیه السلام: لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماءِ وَ الاْرْضِ إنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْیَقْدِرُوا. [88].
ترجمه:
فرمود: چنانچه تمامی اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف و تعریف کنند، قادر نخواهند بود.
31 - قال علیه السلام: ما مِنْ شَیْیءٍ أحبُّ إلی اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَفَرْجٍ، وَما شَیْیءٌ أحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ. [89].
ترجمه:
فرمود: بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوب تر از دور نگه داشتن شکم و عورت - از آلودگی ها و هوسرانی ها و گناهان - نیست، و نیز محبوبترین کارها نزد خداوند مناجات و درخواست نیازمندیها به درگاهش می باشد.
32 - قال علیه السلام: إبْنَ آدَم إنَّکَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَوابا. [90].
ترجمه:
فرمود: ای فرزند آدم (ای انسان، تو) خواهی مُرد و سپس محشور می شوی و در پیشگاه خداوند جهت سوال و جواب احضار خواهی شد، پس جوابی (قانع کننده و صحیح در مقابل سؤال ها) مهیّا و آماده کن.
33 - قال علیه السلام: نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَة. [91].
ترجمه:
فرمود: نظر کردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روی علاقه و محبّت عبادت است.
34 - قال علیه السلام: إیّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُکَ بِأکْلَةٍ أوْ أقَلّ مِنْ ذلِکَ وَ إیّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّی وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فی کِتابِ اللّهِ. [92].
ترجمه:
فرمود: بر حذر باش از دوستی و همراهی با فاسق چون که او به یک لقمه نان و چه بسا کمتر از آن هم، تو را می فروشد؛ و مواظب باش از دوستی و صحبت کردن با کسی که قاطع صله رحم می باشد چون که او را در کتاب خدا ملعون یافتم.
35 - قال علیه السلام: أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعاتٍ: السّاعَةُ الَّتی یُعایِنُ فیها مَلَکَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَةُ الَّتی یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَ السَّاعَةُ الَّتی یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ اللّه تَبارَکَ وَتَعالی، فَإمّا الْجَنَّةُ وَإمّا إلَی النّارِ. [93].
ترجمه:
فرمود: مشکل ترین و سخت ترین لحظات و ساعات دوران ها برای انسان، سه مرحله است:
1 - آن موقعی که عزرائیل بر بالین انسان وارد می شود و می خواهد جان او را برگیرد.
2 - آن هنگامی که از درون قبر زنده می شود و در صحرای محشر به پا می خیزد.
3 - آن زمانی که در پیشگاه خداوند متعال - جهت حساب و کتاب و بررسی اعمال - قرار می گیرد و نمی داند راهی بهشت و نعمت های جاوید می شود و یا راهی دوزخ و عذاب دردناک خواهد شد.
36 - قال علیه السلام: إذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَةَ، وَجَعَلَ قُلُوبَهُمْ کُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أرْبَعینَ رَجُلاً. [94].
ترجمه:
فرمود: هنگامی که قائم ما (حضرت حجّت، روحی له الفداء و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر می دارد و دل های ایشان را همانند قطعه آهن محکم می نماید، و نیرو و قوّت هر یک از ایشان به مقدار نیروی چهل نفر دیگران خواهد شد.
37 - قال علیه السلام: عَجَبا کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَ تَرَکَ دارَ الْبقاء. [95].
ترجمه:
فرمود: بسیار عجیب است از کسانی که برای این دنیای زودگذر و فانی کار می کنند و خون دل می خورند ولی آخرت را که باقی و ابدی است رها و فراموش کرده اند.
38 - قال علیه السلام: رَأیْتُ الْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ. [96].
ترجمه:
فرمود: تمام خیرات و خوبی های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می بینم (یعنی قناعت داشتن).
39 - قال علیه السلام: مَنْ لَمْ یَکُنْ عَقْلُهُ أکْمَلَ ما فیهِ، کانَ هَلاکُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ. [97].
ترجمه:
فرمود: کسی که بینش و عقل خود را به کمال نرساند - و در رُکود فکری بسر برد - به سادگی در هلاکت و گمراهی و سقوط قرار خواهد گرفت.
40 - قال علیه السلام: إنَّ الْمَعْرِفَةَ، وَکَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لا یُغْنیهِ، وَ قِلَّةُ ریائِهِ، وَ حِلْمُهُ، وَ صَبْرُهُ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ. [98].
ترجمه:
فرمود: همانا معرفت و کمال دین مسلمان در گرو رها کردن سخنان و حرف هائی است که به حال او - و دیگران - سودی ندارد.
همچنین از ریاء و خودنمائی دوری جستن و در برابر مشکلات زندگی بردبار و شکیبا بودن و نیز دارای اخلاق پسندیده و نیک سیرت بودن است.
از آدم تا سجاد علیهمالسلام
null
مرحوم حضینی و دیگر بزرگان آورده اند:
شخصی به نام عسکر - غلام امام محمّد جواد علیه السّلام - به نقل از پدرش حکایت کند:
روزی به محضر شریف حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السّلام شرف حضور یافتم و عرضه داشتم: یا ابن رسول اللّه! چطور در بین اهل بیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فقط امام چهارم، حضرت علیّ بن الحسین علیهماالسّلام به عنوان «سیّد العابدین» معروف و مشهور گشته است؟
امام رضا علیه السّلام در جواب فرمود: خداوند متعال در قرآن تصریح نموده است که بعضی از پیغمبران را بر بعضی از ایشان فضیلت و برتری داده است؛ و ما اهل بیت رسالت نیز همانند انبیاء عظام صلوات اللّه علیهم می باشیم.
و سپس افزود: و امّا در رابطه با جدّم، علیّ بن الحسین علیهماالسّلام، که سؤال کردی:
همانا پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السّلام بیان فرموده است: روزی امام علیّ بن الحسین علیهماالسّلام مشغول نماز بود، که ناگاه شیطان به صورت یک افعی بسیار هولناکی، با چشم های سرخ از درون زمین آشکار شد و خود را به محراب عبادت آن حضرت نزدیک کرد. [8].
ولیکن امام سجّاد علیه السّلام کمترین حسّاسیّتی در برابر آن موجود وحشتناک نشان نداد و ارتباط خود را با پروردگار متعال خود قطع نکرد.
افعی دهان خود را نزدیک انگشتان پای آن حضرت آورد و آتشی از دهانش خارج ساخت که بسیار وحشتناک بود، ولی حضرت با آرامش خاطر و خیالی آسوده به نماز خود ادامه می داد و توجّهی به آن نداشت.
در همین حال که شیطان با آن حالت ترسناک مشغول اذیّت و آزار بود، ناگهان تیری سوزاننده از سمت آسمان آمد و به آن ملعون اصابت کرد.
هنگامی که تیر به او خورد، فریادی کشید و به همان حالت و شکل اوّلیّه خود بازگشت و کنار امام سجّاد، زین العابدین علیه السّلام ایستاد و اظهار داشت:
شما سیّد و سرور عبادت کنندگان هستی؛ و چنین نامی تنها زیبنده و شایسته شما می باشد.
و سپس در ادامه کلام خود افزود: من شیطان هستم؛ و تمام عبادت کنندگان را از زمان حضرت آدم تاکنون فریب و بازی داده ام و کسی را از تو قوی تر و پارسا تر نیافته ام.
و پس از آن شیطان از نزد امام سجّاد علیه السّلام خارج شد و حضرت بدون آن که به او توجّهی داشته باشد، به نماز و نیایش خود با پروردگار متعال خویش ادامه داد. [9].(حیدری)
فرخنده میلاد امام چهارم علیهالسلام
null
حجّت حقّ، آیت مطلق، علیّ بن الحسین
مظهر شمس الضّحی و زاده طاها و یاسین
گوهر بحر امامت، آن که می بودش صدف
دخت کسری، شاه بانو، بانوی ایران زمین
پنجم شعبان چو طالع شد به امر پروردگار
شهر یثرب نورافشان گشت از آن ماه جبین
مهر رخسارش عیان گشتی چو از شاه زنان
ماه و خورشیدِ فلک آمد ز نورش خوشه چین
چیره بر ابلیس دون گردید چون گاه نماز
این ندا آمد ز رحمان اَنْتَ زین العابدین
صاحب دعوت چو جدّش خاتم پیغمبران
وارث بابش علیّ در خطبه های آتشین
خدیو دین که بغضش باعث نار سقر آمد
ولیّ حقّ که حُبّش موجب ماء معین آمد
جهان را شهریار و خلق آن را سیّد و سرور
خدا را حجّت و ختم رسل را جانشین آمد
مُعین انبیاء از ابتدا تا انتها بودی
امین اولیا از اوّلین تا آخرین آمد
چو جدّش مصطفی فرمانده ارض و سماء گشتی
چو بابش مرتضی شاهنشه دنیا و دین آمد
مطیع امر و فرمانش قضا همچون قدر آمد
غلام حلقه بر گوشش فلک همچون زمین آمد
بهر عیدی نمود آزاد، یک سر بندگان خود
غلامان و کنیزان را چنین یار و معین آمد
چو باشد مادر نیک اختر وی دختر کسری
سزد ایران زمین را فخر بر چرخ برین آمد
در مدح چهارمین امام علیهالسلام
null
از میهن بانوی ایران سر زد از خاک عرب
آفتابی کز جمالش شد عیان آیات ربّ
حجّت حقّ، رحمت مطلق، علیّ بن الحسین
درّة التّاج شرف، ماه عجم، شاه عرب
حَبّذا شاهی که محکوم شد از او کاخ کمال
فرّخا ماهی که روشن شد از او مهد ادب
زینت پرهیزکاران بود در زهد و عفاف
زان خدا سجّاد و زین العابدین دادش لقب
آن شنیدستم که در عهد ولی عهدی هشام
رهسپار کعبه شد، با مردم شام و حلب
خواست تا بوسد حجر را، گشت مانع، ازدحام
شد ز جمعیّت برون، کاساید از رنج و تعب
دید ناگه صف ز هم بشکست، ماهی شد پدید
کافتاب از پرتو صبح جمالش در عجب
ماه گرد کعبه می گردید و خلقی گرد ماه
سنگ را از بوسه ای سیراب کرد از لعل لب
چون هشام، آن عزّت و قدر و جمال و جاه دید
از شرار آتش کین حسد شد ملتهب
زان میان یک تن از او پرسید کاین شه زاده کیست
کاین چنین بر دامن مطلوب زد دست طلب
کرد در پاسخ تجاهل، گفت نشناسم که کیست
زان تجاهل ها که بر اعجاز احمد بو لهب
چون فرزدق آن سخندان توانا از هشام
این سخن بشنید، شد آشفته از خشم و غضب
گفت گر نامش ندانی با تو گویم نام او
گر بپرسی خاک بطحا را وجب اندر وجب
از زمین و آسمان و آفتاب و مشتری
زهره و پروین و ماه و کهکشان و ذو ذنب
مروه و بیت و صفا و زمزم و رکن و مقام
می شناسندش نکو نام و نسب اصل و حَسَب
میوه بستان زهرا، قرّة العین حسین
آن که شد پیدایش او آفرینش را سبب
کوکب صبح هدایت، آن که نور طلعتش
کرد محو از ساحت دین، ظلمت جهل و شغب [2].(حیدری)
پنجم شعبان، ولادت امام زین العابدین، روز کارآفرینی و آموزش مهارت های فنی
حضرت علی بن الحسين ، ملقّب به سجّاد و زين العابدين، روز پنجم شعبان سال 38 هجرى يا 15 جمادى الاولى همان سال، در مدينه ديده به جهان گشود .مادر مكرّمه آن حضرت بنا بر منابع تاريخ اسلامى، غزاله از مردم سند يا سجستان كه به سلافه يا سلامه نيز مشهور است، ميباشد.
ولى بعضى از منابع ديگر نام او را شهربانويه، شاه زنان ، شهرناز، جهان بانويه و خوله، ياد كرده اند.
امام سجّاد(عليه السلام) در بدترين زمان از زمان هايى كه بر دوران رهبرى اهل بيت گذشت مي زيست، چه، او با آغاز اوج انحرافى، معاصر بود كه پس از وفات رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) روى داد.
امام(عليه السلام) با همه محنتها و بلاها كه در روزگار جدّ بزرگوارش اميرالمؤمنين(عليه السلام) آغاز گرديده بود همزمان بود.
او سه سال پيش از شهادت امام على(عليه السلام)متولّد گرديد، وقتى ديده به جهان گشود، جدّش اميرمؤمنان(عليه السلام)در خطِّ جهادِ جنگِ جمل، غرق گرفتارى بود و از آن پس با پدرش امام حسين(عليه السلام) در محنت و گرفتاريهاى فراوان او شريك بود.
او همه اين رنج ها را طى كرد و خود به طور مستقل روياروى گرفتاريها قرار گرفت.
محنت و رنج او وقتى بالا گرفت كه لشكريان يزيد در مدينه وارد مسجد رسول اللّه شدند و اسب هاى خويش را در مسجد بستند، يعنى همان جايى كه انتظار آن مي رفت مكتب رسالت و افكار مكتبى در آنجا انتشار يابد، امّا برعكس، آن مكان مقدّس در عهد آن امام تقوا و فضيلت، به دست سپاه منحرف بني اميّه افتاد و آنان ضمن تجاوز به نواميس مردم مدينه و كشتار فراوان، بي پروايى را از حدّ گذراندند و حرمت مدفن مقدّس رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)و مسجدش را هتك نمودند.
امام سجّاد(عليه السلام) براى پيش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنی اميّه و افزودن مبارزه جويى با آنان، تلاش هاى مؤثّرى نمود. و هر گاه فرصتى به دست مي آمد، مردم را بر ضدّ امويان تحريك می كرد.
و با احتياط، برنامه حاكمان منحرف را تحت نظر قرار می داد.
امام(عليه السلام) براى آگاهى مردم، اسلوب دعا را به كار برد، به طورى كه دعاهاى آن حضرت، رويدادهاى عصر او را تفسير می كند. صحيفه سجّاديّه كه به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بي نظيرى است كه در جهان اسلام، جز قرآن كريم و نهج البلاغه، كتابى به اين عظمت و ارزش، پديد نيامده كه پيوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد.
از ديگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجّاد(عليه السلام)، مجموعه اى تربيتى و اخلاقى است به نام رساله حقوق كه امام(عليه السلام) در آن وظايف گوناگون انسان را در برابر خدا و خود و ديگران، با بيانى شيوا و گويا بيان كرده است.
مجموعه حقوقى كه در اين رساله ذكر شده جمعاً 51 حقّ ميباشد.
از سنت های ارزنده آن حضرت که به ما رسیده صدقه دادن است ، مخصوصا صدقه وانفاق پنهانی نقل است قریب به چهار صد خانوار تحت حمایت آن حضرت زندگی می کردند و خیلی از آن افراد نمی دانستند که از چه محلی تامین می شوند تا بعد از شهادت آن بزرگوار متوجه شدند آن کمک ها از طرف ایشان بوده . وقتی از ایشان سوال میشد چرا مخفیانه انفاق می کنید ، می فرمود ” چون صدقه قبل از آن که به فقیر برسد به دست خدا می رسد ” . تقوا و خدا ترسی او زبان زد خاص وعام بود به حدی که زهری دانشمند معاصر آنحضرت می گوید در میان بنی هاشم شخصی برتر از او ندیدم وامام باقر(ع) می فرماید پدرم علی بن الحسین (ع) در یک روز هزار رکعت نماز می گذارد .روایت شده هنگام وضو رنگ رخسار مبارکش زرد می شد وقتی از حضرت سوال می کردند چرا این حالت بر شما عارض می شود می فرمودند ” آیا میدانید در پیشگاه چه کسی می خواهم بایستم .
سرانجام آن حضرت چهل سال بعد از قضیه جانگداز کربلا که همراه بود با گریه برای شهدای کربلا و صبر بر مصیبتشان در روز 12 و يا 25 محرّم سال 95 هجرى، درمدينه، به دسيسه هشام بن عبدالملك، مسموم گرديد و در 56 سالگى به شهادت رسيد. ومزار شريف آن حضرت در مدينه در قبرستان بقيع میباشد.(حیدری)