شعر روز
اَلسّلامُعَلَیڪَياوجهاللّه
من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست
این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست♡
این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست♡
منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست♡
آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است
بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست♡
لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان، آینه در آینه حیران علی ست♡
کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است
تا بدانیم کلید در این خانه علی(ع) ست♡
از دم صبح ازل نام علی را می خواند
دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست♡
یاعلـــــــــــ💐ــــــــــی